«هر پدیدهای را که نتوان اندازه گرفت نمیتوان مدیریت کرد.»
«درد» از احساسات عمیق و جهتدهنده رفتار و گفتار است که درک افراد از اندازهی آن متناسب با تجارب قبلی و وضعیت کنونی جسمی، احساسی و روانی فرق دارد. اگرچه نمود ذهنی و درونی احساسات بیشتر مورد توجه است اما هر احساسی خارج از فضای ذهنی با زبان بدن بازنمایی می شود. به همین دلیل است که عمق و حجم درد نشانهی مهمی در شناخت وخامت بیماری یا نابسامانی فیزیکیست.
کمی با سطحبندی قراردادی درد آشنا شوید. شاید معیارهای زیر بتواند شما را در درک آگاهانه دردهای زیر و درشت کمک کند.
آزمون سنجش درد در ۴ سطح بررسی میشود:
- بدون درد از صفر
- درد خفیف از ۱ تا ۳ امتیاز داده میشود
- درد متوسط که بین ۴ تا ۶ امتیازدهی میشود
- درد شدید که امتیاز ۷ تا ۱۰ را دریافت میکند
صفر: بدون درد
دردِ خفیف: غرغر و اذیتشدگی به دنبال دارد، ولی مزاحم فعالیتهای روزمره نمیشود.
۱. کمی ناراحتی که به راحتی قابل درک نیست و توجه ما را جلب نمیکند
۲. دردی آزاردهنده که ممکن است با تیر کشیدن در بخشی از بدن همراه باشد.
۳. دردی که متوجه میشویم و حواس را پرت میکند اما میتوان به آن عادت کرد.
دردِ متوسط: به طرز قابلتوجهی روی فعالیتهای روزمره تاثیر میگذارد.
۴. دردی که اگر به طور عمیق مشغول فعالیتی باشید آن را نادیده میگیرید اما همچنان عامل حواسپرتیست.
۵. دردِ تقریباً قوی. بیش از چند دقیقه قابل چشم پوشی نیست اما همچنان میتوان با تلاش به کار و فعالیتهای اجتماعی رسید.
۶. دردِ تقریباً قوی که روی فعالیتهای روزمره تاثیر گذاشته و بهشدت حواس را پرت میکند.
دردِ شدید: ناتوانکننده؛ شخص نمیتواند فعالیتهای روزمره رو انجام بدهد
۷. دردی جدی که روی حواس تاثیر میگذارد، توانایی انجام فعالیتها را محدود میکند و مزاحم خواب است.
۸. دردی چنان شدید که گوش کردن، صحبت کردن، حرکت و بقیهی فعالیتهای ساده سخت میشود.
۹. درد طاقتفرسا و شکنجهوار. باعث ناتوانی در صحبت، فریاد یا نالههای کنترلناپذیر میشود.
۱۰. دردِ توصیفناپذیر. بیمار بستری و احتمالاً دچار هذیانگویی میشود. افراد بسیار کمی چنین درجهای از درد رو تجربه میکنند.
از امروز میتوانید دردهایتان را متر کنید تا زیادی قد نکشند، سایز کنید مبادا چاق و چله شوند و با هیچ رژیم احساسی به تناسب نرسند.
منبع specialistshospitalshreveport