چطور پیش بینی ها را بسنجیم؟

هر مسیری که برای رسیدن به مقصد انتخاب شود شانس امتحان سایر مسیرها را کم می کند. البته تقریبا محال است بر راههای زیادی آگاه باشید زیرا بسیاری از آنها اصلا به ذهن خطور نمی کنند.

در واقع مغز از تصمیمات ما حمایت و وانمود می کند، انتخاب فعلی بهترین گزینه روی میز است.
او مسیرهای جایگزین را نشان نمی دهد. مسیرهایی که به هم نزدیک هستند اما قابل رویت نیستند. همین می شود که بیشتر آدمها به راههای منطقی بها می دهند چون ملموس و قابل درک هستند و تعداد افراد ریسک پذیر روز به روز کمتر می شود.

اکثریت به آگاهی ناقص و محدودشان ایمان دارند و تائید عامه مردم را پشتوانه قرار دادند.

حالا تصور کنید تصویری که تا این لحظه از زندگی ساختید، می توانست هزاران شکل دیگر باشد. مثلا :
اگر امروز مجردید در زندگی موازی و در نسخه دیگری از سرنوشت نانوشته ممکن بود متاهل و حتی والد باشید شاید هم مطلقه یا بیوه بودید.
اگر امروز یک کارمند ساده هستید با انتخابهای دیگر از کودکی تاکنون می توانستید کارآفرین، بی کار، مدیر یا کارگری روز مزد باشید.
حتی ممکن بود امکانهایی که در سبد انتخاب می گذاشتید به سرنوشت مرگبار ختم می شد.
امکان داشت رفتار پدر و مادر یا معلمان جور دیگری بود و تاثیرشان بر تعیین مسیر متفاوت باشد.
اما چند نفر از ما به امکانهایی فکر می کنند که می توانند خالق تصویر رویایی از آنها باشند؟
حتی بیشتر چند درصد جرات می کنند به نسخه ا احتمالی از خود فکر کنند که اشتباهات نابخشودنی یا احمقانه ای کرده که قابل جبران نیستند؟
بگذارید خیالتان را راحت کنم ذهن مراقب است تا ما از محدوده امن خارج نشویم حتی در خیال.
چون کاملا واقف است که آنچه در خیال ما جولان دهد روزگاری در واقعیت حضور پیدا می کند پس نمی گذارد که ما “الف” قصه های جانشین را تصویر کنیم مبادا تا “ی” پیش برویم.
چنین است که پیشگویی ها نیز رنگ و بوی منطق های محدود را دارند.

ذهن چه کار می کند تا ما قید امکانهای چالش برانگیز را بزنیم و هم و غممان را صرف تخمین های پوشالی کنیم؟

ذهن آدمها را تشویق می کند تا ” کلفتی گرده را بگیرند و نازکی کار”.

او از  کنارهم بودن مساله ها، پیچیدگی آنها و دور و دراز بودنشان برای راحتی خودش بهره می برد. مدام هم با افتخار آب به آسیاب پیش بینی ها می ریزد

راهکار چیست تا کمی از جرگه خوش خیالها فاصله گرفت؟!

  • به همه چیز بخصوص پیش بینی ها نگاه انتقادی داشته باشید.
  • هرگز از لنز دوربین رسانه ها به اتفاقات و پیش بینی ها نگاه نکنید.
  • توجه کنید، “چه کسی پیش بینی کرده تا بدانید آنچه گفته تا چه حد قابل بررسی است”.

به همین منظور چند نکته را سرمشق قرار دهید:

  1. در حداقل 5 سال گذشته چند بار پیش بینی کرده است؟
  2. نرخ موفقیتش چه میزان است یعنی چند تا درست یا غلط گفته است.

 

 

 

دیدگاه‌ها

  1. مسعود انیس

    فکر می کنم مساله مهم گسترش دانش در مورد کارکرد مغز است.
    بسیاری از مشکلات تا باورهای غلط و خرافات شگردهای مغز هستند که باعث قضاوت اشتباه ما می شوند. اگر دیگران بدانند که مغز آنها تا چه حد بر راه موفقیتشان سنگ می اندازد جور دیگری به زندگی نگاه می کنند.

    1. mahboobe

      کاملا درسته . ما ناشناخته های بسیاری را کشف کردیم اما کمتر به نحوه کارکرد سیستم ذهن و مغز خودمان توجه داریم و عدم تناسب بین دانش و احساسات پریشان حالیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *