همه اتفاقات آنطور که به نظر می رسد نیست

 

“کی میدونه توی سر بقیه چی میگذره؟”

این عبارت را هم زیاد شنیدید هم بی تردید گفتید و زمانی که نمی دانیم قصد طرف مقابل از انجام کاری چیست، قابل استفاده است.

زبان عضوی از بدن که وظیفه سنگین انتقال افکار ما به دیگران را دارد. گاه بار این مسئولیت به حدی سنگین است که به تنهایی از پس آن بر نمی آید و اگر سایر اعضا و جوارح به کمک نیایند، ترجیح می دهد در کام بماند!

به همین دلیل و برای آسان تر شدن مراودات و برقراری ارتباطات موثر ، یادگیری مهارتی به نام ” زبان بدن” لازم، ضروری و مهم است.

ضرورت دارد چراکه زندگی در جمع، اگر نتوانید به راحتی با سایرین ارتباط بگیرید و حرف هم را نفهمید، بسیار غیر قابل تحمل است.

لزوم فهم ایما و اشاره ها و حرکات بدن هم زمانی جدی تر می شود که تصمیم داشته باشید درک و بینش عمیق تری از آدمها و محیط پیرامون داشته باشید تا لذت زندگی دوچندان شود.

درک رفتار حرکتی بقیه بخصوص در گفتگوهای دوستانه و عاطفی یا مذاکرات تجاری مهم تر می شود زیرا بر کمیت و کیفیت روابط و خروجی آنها اثرگذار است.

از سویی چون “آنچه بیشتر مردم می گویند دقیقا آن چیزی نیست که منظورشان است یا احساس می کنند.”  پس اگر به توانمندی برسید که احساسات واقعی آنها را حدس بزنید حتی می توانید آنها را وادار کنید مطابق میل شما رفتار کنند. این همان راه و روشی است که فروشندگان حرفه ای برای ترغیب افراد به خرید بلدند و به کار می گیرند.

فروشندگان ذهن خوانی می کنند

فروشندگی و کار فروش بستر مناسبی برای رویارویی با مردم و زیر نظر گرفتن حرکات و سکنات آنهاست.

اگر چنین تجربه ای داشته باشید می دانید که توانایی فهم نیت آدمها آسان نیست اما ساده است:

“کافیست به اتفاقی که در آن محیط می افتد توجه کنید یا به آن گوش کنید بعد آنها را با هم مقایسه کنید و به نتیجه احتمالی برسید.”

زمانی یک شبکه تلویزیونی اقدام جالبی کرد و در برنامه ای با نمایش تصویر کف دست افراد از آنها خواست تا از میان تصاویر نمایش داده شده، عکس کف دست خود را پیدا کنند.

نتیجه نشان داد که تنها 5 درصد از مردم چنین توانایی داشتند. زیرا “بیشتر مردم فقط چیزهایی را می بینند که تصور می کنند آنها را می بینند.”

یعنی ادعای آنها که می گویند ” کسی یا چیزی را مثل کف دست می شناسند”، واقعیت ندارد. چراکه همیشه واقعیت آن چیزی نیست که ما می بینیم.

مثلا مشاهدات در آزمایش دیگری حاکی از آن است که بیشتر آقایان و بیش از سی درصد خانمها قادر به تشخیص گردن به پایین خودشان هم نیستند. پس نمی توان انتظار داشت به جزئیات و حتی کلیات ظاهری و حرکتی اطرافیان توجه کرده باشند.

پس اگر مهارت های مربوط به زبان بدن را بدانید، تجارب مهیج تری در مواجه با افراد خواهید داشت و درک تضادهای بدنی دست یافتنی و روابط رو در رو شوق بر انگیز می شود.

آنچه ارتباط را سخت می کند خود ارتباط نیست نادانی و ناآگاهی ترس تولید می کند.

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *